تمرین

The World Needs more Posetive People

تمرین

The World Needs more Posetive People

سلام خوش آمدید

۳ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «کتاب خوانی» ثبت شده است

در حالی که پرستار مشغول تزریق بود. ورونیکا دوباره پرسید : "چقدر وقت دارم؟"

"بیست و چهار ساعت, شاید کم تر"

ورونیکا سرش را پایین انداخت و لبش را گزید. اما توانست بر خودش غلبه کند.

" میخواهم دو خواهش بکنم. اول ,دارویی به من بدهید تزریقی یا هر طور دیگر تا بتوانم بیدار بمانم واز هر لحظه باقی مانده زندگی ام لذت ببرم. من خیلی خسته ام اما نمیخواهم بخوابم. کارهای زیادی دارم کارهایی که همیشه در روزهایی که فکر میکردم زندگی تا ابد ادامه دارد به آینده موکول کرده ام. کارهایی که وقتی به این فکر افتادم که زندگی ارزش زیستن ندارد, علاقه را به آنها از دست دادم. "

"و خواهش دوم چیست؟"

می خواهم اینجا را ترک کنم تا خارج از اینجا بمیرم.میخواهم قلعه لیوبلینا را ببینم. همیشه همان جا بوده و من هیچوقت کنجکاو نبوده ام که بروم و از نزدیک ببینمش. میخواهم با زنی که در زمستان شاه بلوط و در تابستان گل می فروشد, صحبت کنم.بار ها از کنار هم رد شده ایم, و هیچ وقت از او نپرسیده ام حالش چطور است.و میخواهم بدون بالاپوش بیرون بروم و در برف قدم بزنم میخواهم بفهمم سرمای بیش از حد یعنی چه؟!! من که همیشه گرم میپوشیدم, همیشه انقدر از سرما خوردگی می ترسیدم.

خلاصه دکتر،میخواهم باران را روی صورتم احساس کنم,به هر مردی که خوشم می آید لبخند بزنم,تمام قهوه هایی را که ممکن است مردها برایم بخرند بپذیرم.

می خواهم مادرم را ببوسم بگویم دوستش دارم در دامنش گریه کنم بدون اینکه از نشان دادن احساسم خجالت بکشم.احساسات من همیشه بوده اند,فقط پنهان شان می کردم.

 #کتاب ورونیکا تصمیم میگیرد بمیرد 

 #پائلو_کوئلیو

  • آدم

سخت می گیری. دنیا را سخت می گیری. آسان تر با آن تا کن تا مهربان تر شود. این همه مانع را خودت از اقصی نقاط دنیا جمع می کنی، می چینی سر راهت تا خیالت راحت باشد که هفت خوان رستم را عبور کرده ای و زندگی آسانی نداشته ای. همه مان یاد گرفته ایم که تبهکار و بدذاتیم. این چیز دیگری است از نوع خاص ترش که کلهء تو را پر کرده از ابداع روش هایی برای تنبیه خودت.


کتاب :پری فراموشی
نویسنده:فرشته احمدی
  • آدم

به‌ندرت به جای زخم‌ها فکر می‌کنی، اما هر وقت به یادشان می‌افتی، می‌دانی که علامت‌های زندگی‌اند، نامه‌هایی از الفبایی نهان‌اند که داستان هویتت را باز می‌گویند، زیرا هر جای زخم یادبود زخمی‌ست که التیام یافته و هر زخم بر اثر برخوردی نامنتظر با جهان ایجاد شده، یعنی یک تصادف یا چیزی که لازم نبوده اتفاق بیفتد. امروز صبح که به آینه نگاه می‌کنی پی می‌بری سراسر زندگی چیزی به‌جز تصادف نیست و تنها یک واقعیت محرز است، این‌که دیر یا زود به پایان خواهد رسید.

کتاب : خاطرات زمستان
نویسنده : پل استر
  • آدم

زندگی فرصتی محدود برای رسیدن به آرزوهایمان را پیش رو می گذارد.
تنها راه رسیدن به آنچه میخواهیم و خواستارش هستیم تمرین مهارت هایی است که ما را هر روز ، ثانیه به ثانیه به آنچه میخواهیم باشیم نزدیک تر می کند.