تمرین

The World Needs more Posetive People

تمرین

The World Needs more Posetive People

سلام خوش آمدید

۴ مطلب با کلمه‌ی کلیدی «مذاکره» ثبت شده است

چگونه می‌توانیم راه‌حلی بیابیم که در ارتباطات اجتماعی، برای همه اشخاص راضی‌کننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟ نویسندگان کتاب راهبرد دلفینی کلید این امر را تنها در همکاری و انعطاف‌پذیری می‌دانند.

 

  به طور کلی، انسان‌ها را همانند موجودات دریایی به ۳طبقه تقسیم میشوند: ماهی‌های کپور، کوسه‌ها و دلفین‌ها.

دسته اول:

ماهی‌های کپور: که همیشه ماهی‌های قربانی‌اند‌؛ زیرا توسط دیگر ماهی‌ها خورده می‌شوند.

برخی از انسان‌ها نیز چنین‌ هستند؛ آنها کم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص می‌شوند و حتی ممکن است قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.

 

دسته دوم:

کوسه ماهی‌ها: هستند با روش (برنده – بازنده). برای اینکه من برنده شوم‌ تو باید بازنده باشی. برای کوسه‌ماهی، هر نوع ماهی، دشمن و یک وعده غذایی بالقوه است. شاید ما نیز این نقش را بازی کرده باشیم ‌یا حداقل با انسانهای کوسه‌ مسلک برخورد کرده باشیم مثل کارکنانی که برای رسیدن به مقام‌های بالا یکدیگر را می‌درند.

 

دسته سوم:

دلفین ها: نوع دیگری از حیوانات دریایی هستند. این پستانداران آبزی باهوش دارای روحیه همکاری هستند و در ارتباطات خود شیوه برنده _ برنده را برگزیده اند . دلفین هیچ کمبودی ندارد و می خواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، 4 دلفین دیگر او را همراهی می کنند تا خود را به گروه برساند.

 

در سان دیه گو پژوهشگران 95 کوسه و 5 دلفین را به مدت یک هفته در استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آنها پرداختند. ابتدا کوسه ها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفین ها حمله ور شدند.

دلفین ها فقط می خواستند با آنها بازی کنند ولی کوسه ها بی وقفه به آنها حمله می کردند. سرانجام دلفین ها به آرامی کوسه ها را محاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسه ها حمله می کرد آنها به ستون فقرات پشت یا دنده هایش می کوبیدند و آنها را می شکستند. به این ترتیب کوسه ها یکی بعد از دیگری کشته می شدند.

پس از یک هفته 95 کوسه مرده و 5 دلفین زنده در حالی که با هم زندگی می کردند در استخر دیده شدند.

 

در دنیای کوسه ای، برای برنده شدن دیگران یا باید بمیرند و یا ببازند.

اما در دنیای دلفینی، انعطاف وجود دارد و سر شار از تشخیص های پربار است...

 

  • آدم


Img golden bridge

از جمله قوانین توصیه شده در مذاکره این است که اگر کسی در مذاکره به شما دروغ گفت و شما متوجه شدید که او دروغ می‌گوید، نباید این مسئله را مطرح کنید. به عبارتی، ما اصلا حق نداریم طرف مقابلمان را ضایع کنیم. چرا که در مذاکره، طرف مقابل یا همکار من است یا دوست یا یکی از اعضای خانواده من.

 

 

باید به یاد داشته باشیم که به‌ هر حال، می‌خواهم رابطه‌ام را با این فرد ادامه بدهم و اگر بخواهم دروغش را به رویش بیاورم، برای خودم نامطلوب خواهد بود چرا که حرمت‌ها از بین می‌رود و دیگر به‌سختی می‌توان رابطه را ادامه داد.

به همین دلیل در مذاکره مفهومی داریم به نام «پل طلایی».

  • آدم

در فصل اول این کتاب، نویسنده از حضور بیش از هقتصد هزار تن مرد و زن از سال ۱۹۱۲ در کلاس های آموزش سخنرانی ایشان خبر میدهد. و می نویسد که این افراد گر چه در نظرات و سوالات ارسالی خود نقطه نظرات با شکل های متفاوت داشتند اما همه خواسته ای مشترک از قرار زیر داشتند:

” موقعی که از من درخواست می شود بپاخیزم و سخنرانی کنم چنان دست و پایم را گم می کنم و دچار ترس می شوم که قادر نیستم درست بیندیشم درست حواسم را جمع کنم و درست بیاد بیاورم که خیال داشتم چه چیز بگویم. من می خواهم اعتماد به نفس داشته باشم و در حال ایستادن قادر به تفکر باشم. من می خواهم افکارم نظم منطقی داشته باشد و می خواهم حرف هایم را خیلی روشن بیان کنم تا شنوندگان که تاجر و یا عضو موسسه هستند باور کنند ” هزاران نفر از آنان چنین گفته بودند.

این نویسنده مثال های مختلفی از افراد مختلف با سمت های مختلف می زند که در سخنرانی دچار مشکل میشدند و پس از مراجعه به دیل کارنگی(نویسنده کتاب آیین سخنرانی) مشکلشان حل شده و تبدیل به سخنرانانی قهار و زبردست شده اند که در همه اجتماعات به راحتی سخنرانی میکنند. بدون اینکه از چیزی بترسند. دیل کارنگی در جواب درخواست همه این افراد که در سخنرانی مشکل داشتند می گوید:

” فکر می کنید که من می توانم اما این مسئله ارتباطی به فکر کردن من ندارد. من کاملا اطمینان دارم که شما می توانید و می دانم که این کار را انجام خواهید داد بشرطی که به راهنمایی های من توجه کنید و آنها را در هنگام سخنرانی بکار ببندید. “

همچنین می گوید که یادگیری سخنرانی به نحو احسن بر می گردد به این که شخص فراگیرنده واقعا احساس کرده به سخنرانی نیاز دارد یا نه! و اینکه واقعا می خواهد یاد بگیرد یا نه! و الا هزار بار هم که آیین سخنرانی را بخواند فایده ای ندارد.

در جایی دیگر می گوید: حتی سخنرانان خبره قبل از شروع سخنرانی شروع به لرزیدن می کنند و عرق کردن. اما وقتی از جای خود برای سخنرانی بلند می شوند حالشان عادی می شود و آرام آرام خود را با شرایط منطبق می کنند و سخنرانی شان خیلی هم خوب از آب در می آید!

در آخر فصل ۴ اصل را برای یادگیری فن سخنرانی ذکر می کند:

  • آدم

چه آدم هایی را ندیده به عنوان آدم های غیر قابل اعتماد شـنـاسـایــی کنیم؟


جمله معروف ویلیام شکسپیر، که اساس روانشناسیِ مذاکره است چیست؟


کدام جمله مخرب پیشنهاد نهایی شما را در مذاکره نابود می کند؟


با گفتن کدام جمله در هر شرایطی همه چیز را از دست خواهید داد؟


 این مقاله به شما کمک میکند تفاوت یک آماتور و فرد حرفه ای را بدست آورید


 

  • آدم

زندگی فرصتی محدود برای رسیدن به آرزوهایمان را پیش رو می گذارد.
تنها راه رسیدن به آنچه میخواهیم و خواستارش هستیم تمرین مهارت هایی است که ما را هر روز ، ثانیه به ثانیه به آنچه میخواهیم باشیم نزدیک تر می کند.