تمرین

The World Needs more Posetive People

تمرین

The World Needs more Posetive People

سلام خوش آمدید

۷۵ مطلب با موضوع «موفقیت» ثبت شده است

🔴من  براى خودم بدبختى مى نویسم !...


🌿دنیا نقشى رو براى ما مى نویسه که خودمون باور داریم ، باید توى اون نقش بازى کنیم !

⚫️اگه زندگى رو طورى ببینیم که ما همیشه قربانى ِخودخواهى و ظلم دیگران هستیم ، در این صورت همه چیز براى ما به شکل یک ظالم که قصد آزردن ما رو داره در مى آید !

⚫️اگه جهان رو جورى ببینیم که فرآیند زندگى خیلى سخت و طاقت فرساست ، هر چیزى براى ما به مشکل و مسئله تبدیل میشه !


⚫️اگه زندگى رو طورى نگاه کنیم که هر روز براى اذیت کردن ما نقشه ى جدیدى داره ، از زمین و آسمون براى ما گرفتارى مى باره !


🌿ولى اگه زندگى رو دوست داشته باشیم و خوبى و سختیش رو با متانت و آرامش بپذیریم ، کم کم جریان زندگى هم با ما همراه تر میشه

🌿اگه هر روز صبح که بیدار میشیم ، دنیا رو جاى امن و زیبایى ببینیم که زندگى در اون به ما هدیه داده شده ، زندگى هم هدایاى خودش رو پیشکش ما مى کنه 😊

🌿زندگى به ما خیانت نمیکنه ، بلکه هر جور در موردش فکر کنیم 
دقیقا همون کار رو برامون انجام میده !

⚫️اگه فکر کنیم زندگى دشمن ماست و ما از پَسِ زندگى کردن بر نمیایم ، کاملا درست فکر کردیم !!!

🌿و اگه فکر کنیم ، دنیا محل شکوفایى و رشد و پیشرفت ماست و به ما کمک میکنه تا بزرگ و بزرگتر بشیم ، دقیقا درست فکر کردیم !

🌹🌿با نوشدن اندیشه هاى ما ،
دنیاى ما هم ، نو خواهد شد ...



برای نو شدن میتونی از اینجا شروع کنی 
اگر میخوای 1400 رو برنامه ریزی شده و هدفمند زندگی کنند از اینجا شروع کن 
اگر میخوای موانع ذهنی که باعث عدم موفقیتت در زندگی شده رو شناسایی کنی از اینجا شروع کن .

  • آدم


تابحال به این موضوع فکر کرده اید که حالت روانی تان در زمان برخواستن از خواب چه تاثیر شگرفی بر کل روزتان و در ادامه کارهای آن روزتان دارد؟ همه ی ما می دانیم که چقدر بد است که در ابتدای صبح از دنده ی چپ بیدار شویم…  زمانی که چشمان مان را باز کرده ایم و حالمان آنچنان خوب نیست، دچار پریشانی هستیم.


برای برخی از ما این وضعیتی موقت و زود گذر است و پس از یک دوش آب گرم یا سرد بسرعت برطرف میشود. ولی برای بسیاری از افراد این تازه ابتدای مسایل دیگر است.


طبق تحقیقات جدیدی که توسط دانشمندان حوزه ی خواب صورت گرفته و در نشریه ی Independent بریتانیا نیز بچاپ رسیده، اگر عموما از دنده ی چپ بیدار می شوید، نباید زیاد نگران باشید زیرا با احتمال بیشتری روز پر انرژی تر و شادمانه تری را نسبت به افرادیکه بصورت عادی از خواب بیدار می شوند، تجربه می کنید !

  • آدم

بخش عمده نوآوری های مدیریتی ژاپن در نیمه دوم قرن بیستم حاصل تلاش های دکتر دبلیو ادواردز دمینگ امریکایی بود. دمینگ ، که در سال 1993 در گذشت، مبتکر خستگی ناپذیر در علم مدیریت و مدافع سرسخت کیفیت بود. در سال 1992 دمینگ در یک تله کنفرانس ، حاصل مطالعات خود را ارائه کرد.


دکتر دمینگ بیشتر به خاطر" 14 نکته " اش مشهور است، دستور العملی برای درمان بیماری های مدیریت امروز. بسیاری از این نکات امروز در برنامه ی عادی بنگاه های اقتصادی امریکا قرار دارند اما 30 سال پیش دکتر به آنها توجه کرد.


۱. هدف خود را به صورتی پایدار ، افزایش کیفیت محصولات و خدمات قرار دهید. با این نیت که با رقبا رقابت کنید ، در بازار بمانید و کارآفرینی کنید.


۲. فلسفه ی جدید را بپذیرید. ما در عصر اقتصادی نوینی هستیم. مدیران باید این چالش را بپذیرند، مسئولیت های خود را بیاموزند و رهبری تغییرات را به دست بگیرند.


۳. برای دستیابی به کیفیت، وابستگی به بررسی محصولات پس از تولید را کنار بگذارید. به جای آن کیفیت را از همان اول وارد محصولات خود کنید.


۴. به جای پایین آوردن قیمت کالا و کنار آن سود خود، هزینه های کلی را پایین بیاورید.


۵. سامانه های تولید و خدمات را به طور پیوسته تا ابد بهتر کنید تا کیفیت و بازدهی بالاتر برود و در نتیجه هزینه ها پایین تر بیاید.


۶. آموزش در حین کار را برای کارگران فراهم کنید.


۷. رهبری را نهادینه کنید. هدف رهبری باید کمک به افراد و دستگاه ها باشد تا کار خود را بهتر انجام دهند.


۸. ترس را از محیط کار حذف کنید با همه بتوانند به طور موثر برای شرکت کار کنند.


۹. دیوار های میان دپارتمان ها را بردارید . کارکنان واحدهای پژوهش ، طراحی ، فروش و تولید باید به شکل یک تیم کار کنند تا بتوانند مشکلات تولید و کاربرد محصولات را به موقع پیش بینی کنند.

۱۰. از شعارهای پر زرق و برق و همین طور نصیحت به کارگران برای رسیدن به نقایص و ضایعات صفر پرهیز کنید. این نصیحت ها فقط منجر به بروز روابط رقابتی ناسالم می شود، چرا که دلیل کیفیت و بازدهی کم در سیستم های کاری است و از اختیار نیروی کار خارج است. به جای کارگران فرایندها را اصلاح کنید.


۱۱. الف) به جای تعریف معیارهای کاری و توقع ، به رهبری بپردازید. ب) از مدیریت برمبنای هدف ، اعداد، ارقام پرهیز کنید و به جای آن رهبری کنید.


۱۲. الف) موانعی را که مانع احساس غرور کارگران ساعتی می شود بردارید. مسئولیت سرپرستان باید از کمیت به کیفیت تغییر یابد. ب) موانعی را که مدیران و مهندسان را از حق احساس غرور نسبت به کارشان محروم می کند، بردارید. یعنی از ارزیابی کار بر مبنای اعداد به دست آمده پرهیز کنید.


۱۳. یک برنامه ی جدی برای آموزش و رشد حرفه ای در سازمان نهادینه کنید.


۱۴. در سازمان همه را وادار کنید تا این تحول را تحقق ببخشند. این تحول وظیفه همه است.


  • آدم

نویسنده: کلیف آکسفورد

مترجم: امیر پوریانسب

 

حالا بیش از هر زمان و هر چیز دیگر تاکیتک‌های مذاکرات موفق لازمه‌ی بازاریابی، فروش، و راهبرد خلاقانه است؛ نه تاکتیک‌های قدیمی و تاریخ‌گذشته‌ی "آدم‌های پشت میزنشین". با این وجود، هنوز یک چیز در دنیای کسب و کار تغییر نکرده است؛ شما به آن چه سزاوار هستید نمی‌رسید، بلکه به چیزی خواهید رسید که بابت آن مذاکره می‌کنید. پس بروید و با مذاکره، آن چه را می‌خواهید به‌دست آورید. در این جا ۱۶ تاکتیک انکارناپذیر مذاکره بدون هیچ شرح و بسطی آورده شده است.
 

۱.خواسته یا نتیجه‌ی مورد انتظار آن سوی مذاکره را دریابید و از آن با آغوش باز استقبال کنید.

۲.نماینده‌ی راستین همان بازاری باشید که محصولات اش را عرضه می‌کنید.

۳.بدانید وقت به نفع شما یا علیه شما می‌گذرد.

۴.هرگز میانگین تفاوت قیمت را پیشنهاد ندهید و نپذیرید.

۵.داستان‌تان(محصول‌تان) را بفروشید، نه ارزش‌های(معرفی) خودتان را.

۶.وقتی به نظر می‌رسد دارید می‌بازید، چوب حراج نزنید، بلکه خلاق باشید.

۷.مذاکره اصلا به معنی عدالت یا انصاف نیست. فقط به معنی مذاکره است.

۸.گذشته را توضیح دهید ولی آینده را بفروشید.

۹.با درایت از بن‌بست خارج شوید.

۱۰.اولین پیشنهاد قیمت را شما بدهید.

۱۱.آدم‌ها را سعی کنید به دقت بشناسید، نه مواضع‌شان را.

۱۲.مخالف و مخالفت را به سرعت خلع سلاح کنید.

۱۳.وقتی بحث شخصی می‌شود، سریع به موضوع مذاکره برگردید.

۱۴.حقیقت ناراحت‌کننده‌ی سنگربندی‌ را بپذیرید.

۱۵ . مذاکرات اصلا با ماموریت تحقیق و تخریب انجام نمی‌شوند.

۱۶.هنر رسیدن به توافق در واقع تمرکز روی نتیجه است.

 

  • آدم

🔴اوّل : تمام عددهای غیرضروری را از زندگیت بیرون بریز!!!!

این عددها شامل: سن، قد، وزن و سایز هستند....

🔴دوّم : با دوستان شاد و سرحال معاشرت کن...

🔴سوّم: به آموختن ادامه بده و همیشه مشغول یادگیری باش...

🔴چهارم : تا می توانی بخند...

🔴پنجم: وقتی اشک هایت سرازیر می شوند: آن را بپذیر! تحمل کن! و به پیشروی ادامه بده...

🔴ششم: رنگ های مشکی و خاکستری و تیره را از زندگیت پاک کن...

🔴هفتم :احساساتت را بیان کن، تا هیچ وقت زیبایی هایی را که احاطه ات کرده اند را از دست ندهی...

🔴هشتم :شادی هایت را به اطرافت پراکنده کن...

🔴نهم: با حدّ و حصرهایی که گذشته به تو تحمیل کرده مبارزه کن...

🔴دهم : از بهترین سرمایه ات که سلامتی ات است؛ بهره ببر...

🔴یازدهم: از جاده خارج شو و از شهر و کشورهای غریب دیدن کن...

🔴دوازدهم: روی خاطرات بد توقف نکن فراموشش کن...

🔴سیزدهم: هیچ فرصتی را برای گفتن دوستت دارم به آن هایی که دوستشان داری، از دست نده... 

🔴چهارده:همیشه به خودت بگو که: زندگی تعداد دم و بازدم های مکرر نیست، بلکه لحظاتی است که،قلبم"

 می تپد برای دوست داشتن

  • آدم

خیلی از تصمیم هایی که در زندگی میگیریم و بسیاری از کارهایی که در طول روز انجام میدهیم، در واقع افکار و ایده هایی هستند که شب ها قبل از خواب به ذهن مان خطور می کنند و صبح روز بعد که از خانه بیرون میرویم، تا شب تمام اعمال و تصمیمات ما را تحت تأثیر قرار میدهند.

هر چیزی را که در ذهن خود تصویرسازی و باور کنید، به آن دست پیدا خواهید کرد. (ناپلئون هیل)

انسان های موفق، حواس شان را روی گفتگوهای درونی خود متمرکز و آنها را کنترل میکنند. هر چه را که در درون خود تکرار میکنید، در دنیای بیرون شکل می گیرد و تحقق پیدا می کند.

تصویر ذهنی فروشنده از میزان درآمد دلخواهش است که میزان درآمد واقعی او و کیفیت و موفقیت کار او را تعیین و مشخص میکند.

ذهن نیمه هوشیار و ناخودآگاه ما (یعنی همان بخشی از ذهن که فعالیت ها و واکنش های غیرارادی ما را هدایت و کنترل می کند) از ذهن هوشیار ما (یعنی همین ذهنی که از طریق آن محیط اطراف را درک و احساس میکنیم و می اندیشیم) تأثیر می گیرد. بنابراین هر چیزی که هوشیارانه و خودخواسته درباره اش فکر کنید، بر روی ذهن ناهوشیارتان اثر می گذارد و تمام اعمال و رفتارها و واکنش های شما را تحت تأثیر قرار می دهد و هدایت می کند. بنابراین مواظب باشید که تمام طول روز به چه چیزهایی فکر میکنید و چه آرزوهایی را در سر می پرورانید!

هیچ وقت نمی توانید بیشتر از چیزی که در درون تان است، در بیرون از خودتان بدست بیاورید. داشته ها، توانمندی ها و مهارت های شما مثل یک ترموستات، میزان تولید و انتقال حرارت مالی شما را تعیین میکنند. پس برای پول بیشتر، باید مهارت و آگاهی بیشتری بدست آورید.

هر چیزی را که با تفکر بسیار و تکرار همیشگی بتوانیم در ذهن نیمه هوشیارمان بکاریم و در آنجا نهادینه اش کنیم و بپرورانیم، در اعمال و رفتار و تصمیمات مان انعکاس پیدا می کند و روزی تبدیل به واقعیت میشود.

فیلسوف انگلیسی، برتراند راسل: "بهترین دلیل شدنی بودن هر کاری این است که بدانیم قبلاً شخص دیگری آن را انجام داده است." بازی فروش، بازی رد شدن هاست. هر چه افراد بیشتری فروش شما را رد کنند، انگیزه ی بیشتری برای رفع اشکالات تان پیدا میکنید و در نتیجه با تغییر شیوه و رویه ی فروش و با پیشرفت بیشتر، میزان فروش تان افزایش پیدا میکند.

بهترین و مؤثرترین قانونی که می توانید از آن برای تغییر و تحول در زندگی تان استفاده کنید، قانون "علت و معلول" است.

نه موفقیت یک حادثه ی غیرقابل پیش بینی است و نه شکست. در واقع موفقیت، اتفاقی قابل پیش بینی است که قبل از وقوع، رد پایی از خود بجا میگذارد.

اکثر مدیران ارشد و مدیران عامل شرکت های فهرست فورچون 500 (500 شرکت بزرگ آمریکایی از نظر میزان درآمدزایی کلان)، از میان فروشندگان موفق شرکت ها انتخاب می شوند.

هفتاد و چهار درصد از میلیونرهای مستقل و خودساخته در آمریکا، کارفرما Entrepreneur هستند. پنج درصد از میلیونرهای مستقل و خودساخته ی آمریکا، فروشندگانی هستند که تمام عمر خود را صرف فروشندگی برای شرکت های مختلف کرده اند.

از بین فروشندگان، فقط 20 درصدشان (فروشندگان موفق)، 80 درصد از درآمدِ تولید شده را به دست می آورند و 80 درصد باقی مانده از فروشندگان، تنها 20 درصد از درآمد تولید شده را از آن خود می کنند.

از میان هر 100 فروشنده، درآمد 4 یا 5 نفرشان به اندازه ی باقی مانده ی فروشندگان (95 تا 96 فروشنده) است. قابلیت ها و توانمندی های کوچک میتوانند تفاوت ها و نتایج بزرگ و شگفت انگیزی پدید آورند.

برای اینکه بتوانید درآمد بسیار بیشتری داشته باشید کافی است کمی در زمینه ی مهارت های فروش رشد کنید و بهتر شوید و در موارد حساس و مهم این کار، کمی حرفه ای تر و متفاوت تر عمل کنید. با همین تغییرات جزئی میتوانید تفاوتی قابل توجه در میزان درآمدتان ایجاد کنید.

با داشتن اطلاعات، آگاهی و مهارت های بیشتر، پیشرفت بیشتری خواهید داشت و زندگی بهتری را تجربه خواهید کرد. همه ی ما وقتی کاری را به خوبی بلد نباشیم و در آن مهارت کافی نداشته باشیم، از انجام آن احساس ناراحتی و خستگی می کنیم. پس هر قدمی که برای بهتر و ماهر شدن در کسب و کارتان (فروش) بردارید، هم اعتماد به نفس تان بالا میرود و هم از انجام کارتان (فروش) لذت بیشتری میبرید، و با خستگی ناپذیری، مسیر موفقیت را طی می کنید. به جای اینکه سعی کنید از کسانی که صنعتی مثل صنعت شما دارند تقلید و پیروی کنید، بهتر است فقط خودتان را با افراد برجسته و موفق در این عرصه مقایسه کنید و نقاط ضعف خود را بشناسید و در جهت پیشرفت و بهتر شدن قدم بردارید.

  • آدم

نظر به نقش حیاتی و تعیین کنندهء آشنایی با تکنیک های فروش در دستیابی به سودآوری مطلوب و ایده آل، به 21 روش کاربردی برای افزایش فروش اشاره می کنیم. بدیهی است اجرای دقیق و همه جانبهء این نکات، سهم قابل توجهی در رشد، رونق و بالندگی کسب و کار شما خواهد داشت.

1. با مشتریان سابق خود که نسبت به آنها شناخت دارید و توانسته اید اطمینان نسبی آنها را جلب کنید، به صورت تلفنی یا حضوری در تماس باشید و علاوه بر اینکه برای برطرف نمودن نقاط ضعف و کمی و کاستی های گذشته تلاش می کنید، سعی کنید اطمینان آنها را بیش از پیش جلب و صمیمیت دوطرفه بین خودتان و آن ها را تقویت کنید.

2. همواره ابزارهای تبلیغاتی خود را از لحاظ کارآیی و بازدهی ارزیابی کنید و مواردی را که نتیجه بخش نیستند حذف کنید و از سوی دیگر، ابزار های کارآمد و مؤثر را به روز رسانی و تقویت کنید. استفاده از ابزارهای نتیجه بخش، مساوی است با صرفه جویی در سرمایه ها و رشد درآمد و سودآوری.

3. برای مشتریان تان تخفیف ویژهء مدت دار و محدود در نظر بگیرید. سعی کنید با استفاده از تخفیفها و پیشنهادات گیرا، آنها را به خرید بیشتر ترغیب کنید. برای مشتریانی که خرید بالاتری انجام می دهند، امتیازات ویژه ای در نظر بگیرید.

  • آدم

برای عبور از بحران ها و دردمندی ها ، تنها کاری که لازم است بقا در پذیرش است ، 

بسان ابرها 

هستی خودش عبور خواهد کرد، شما بایستید !

کوروش سلیمی

مطالب مرتبط :
هیچ مشکلی راه حل ندارد ( کورش سلیمی بخش اول )
مشکل چیست ؟ ( کورش سلیمی بخش دوم )

  • آدم

شناخت درست مشکل 


اولین قدم در حل هر مشکلى شناخت دقیق مسئله هاى نهفته در آن است، جستجوی بهترین راه حل هاى ممکن الته گام بعدى است.


کلید طلایى کشف مسئله هاى پنهان این است که بدانیم و بپذیرم برخلاف آنچه که بنظر مى رسد نمى دانیم با چه چیزى مواجه هستیم!

یعنی بافت مسئله هاى ایجاد کننده ى مشکل را نمى شناسیم. چرا که اگر اینگونه نبود با این مشکل مواجه نمی شدیم.


 هرگاه با آشفتگى و دشوارى مواجه شدیم شجاعانه اعتراف کنیم که نمی دانیم ماهیت مشکل چیست و باید قبل از کشف راه حل،  ساختار مشکل را کشف کنیم.


آنچه که می تواند برای این مهم به ما کمک کند، عدم اسم گذارى روى مشکل است. 

هیچگاه به دنبال کشف چیزی نخواهیم گشت که فکر می کنیم می دانیم چیست و چیزی که اسم دارد حتما می دانیم چیست!


در داستان مداد سیاه، آنچه که بزرگترها با آن مواجه بودند، مشکل نقاشی های بدون رنگ بود نه افسردگی کودک. وقتی به روی این مشکل اسم می گذاریم یعنی آن را شناخته ایم و از آن پس همه ی تلاش ها برای حل افسردگی کودک است نه رنگ نقاشی. بی رنگ بودن نقاشی کودک می تواند علتی ساده تر از افسردگی یا سخت تر از آن داشته باشد. مهم این است که بدانیم از همان اول نمی دانیم ماهیت سختی ما چیست. در اولین سطح برخورد آنچه که دیده می شود فقط خود مشکل است، نه بافت مسئله ی آن.


برای مثال وقتی می گویید: کودک ناسازگاری دارم یعنی به بافت مسئله ی مشکل خود پی برده اید و آنچه که نیاز دارید تنها راه حل مناسب است  تا مشکلتان را با فرزند خویش حل کنید، نه کسی یا چیزی  که به شما کمک کند مشکلتان را با فرزند خویش کشف کنید. در حالی که آنچه که شما می دانید این است که در رابطه با فرزند خود دچار سختی هستید. نیازی نیست روى این مشکل اسمی بگذارید این کار حوزه ى جستجو براى کشف مشکل را محدود خواهد کرد. شاید بعد از کشف بافت مسئله های پنهان درمشکل بتوان روى آن اسم گذاشت! 

 


 بسیار طبیعى است که راه حلى که مشکل  دوستم با فرزندش را بر طرف کرد نه تنها کمکی به حل همین مشکل در مورد من نکند که اوضاع را برای کودک من بدتر هم بکند. 

هم شکل بودن دو مشکل به معنى هم بافت بودن مسئله هاى آن دو نیست، آشفتگى هاى هم شکل علت مشابه مى توانند نداشته باشند.

شاید مسئله ی کودک من شرایط نامساعد محیط او باشد یا انتظارات غیرطبیعی من  یا این منم که ناسازگارم و ..


تقریبا هیچ مسئله ى جدیدی وجود ندارد، برای بسیارى از آنها چندین راه حل شناخته شده علمی یا تجربى وجود دارد برای برخی ها هم هنوز راه حلی وجود ندارد و باید با آنها ساخت و برای کشف راه حل به تلاش ادامه داد، اما ممکن است مشکل شما منحصربه فرد باشد چون از ترکیب منحصربفرد چندین مسئله به وجود آمده است. دانش مکتوب بشری شامل راه حل برای مسئله است نه مشکل. توان حل مشکل به چیزی بیش از دانش نیاز دارد که به آن مهارت حل مشکل گفته مى شود.

 

مرحله ی تشخیص ماهیت مشکل همواره یک کشف است. این مهارت را بیاموزیم و از کمک کسانی که مهارت بیشتری از ما دارند بهره ببریم، این مرحله از طریق جستجو در اینترنت و مراجعه به کتاب بدست نمى آید. البته بعد از شناسایی دقیق مسئله های نهفته در هر مشکل، دانش مکتوب بشری بیشترین کاربرد را برای پیدا کردن راه حل ها دارد، مرحله ی بعدی انتخاب مناسب ترین راه حل است.


 توجه داشته باشید که چیزی به اسم بهترین راه حل براى همه وجود ندارد. در این مرحله تجربه بیشترین ارزش را دارد. در نهایت مرحله ى نهایی اجراى درست راه حل است که تجربه و مهارت بیشترین نقش را در آن دارند.


کورش سلیمى


مطالب مرتبط : هیچ مشکلی راه حل ندارد! ( کوروش سلیمی بخش اول)

  • آدم

1. یک ماموریت شخصی داشته باشید :

شما باید در زندگیتان یک ماموریت داشته باشید, یک پس زمینه برای تمام افکارتان, ماموریت من این است : هر لحظه ات را طوری سپری کن که 10 سال بعد به خودت افتخار کنی. شما هم باید ماموریتی برای خود داشته باشید, چه چیزی از خودتان میخواهید؟ چه چیزی برای شما ارزش است؟ آنرا با خط درشت بنویسید و بر روی میز کارتان بچسبانید تا هر وقت خواستید کاری انجام دهید آنرا در پس زمینه ذهنتان داشته باشید.

 

 

2. طمع زمان داشته باشید:

زمان ما محدود است, ما فقط 86400 ثانیه در روز داریم که میتوانیم استفاده کنیم. مردم عادی که در طبقه متوسط به پایین جامعه زندگی میکنند بیشتر وقتشان را صرف کارهای ناموثر و یا بدون بازده میکنند. افراد موفق وقت شان را به شدت حرفه ای مدیریت میکنند. آنها آگاهانه از زمانشان استفاده میکنند و توازن را بین کار و زندگی عادی رعایت میکنند.

شما هر لحظه ای که میخواهید پشت سر بگذارید میتوانید آنرا به یک لحظه تاثیر گذار بر زندگیتان یا یک لحظه ی بی اثر بر روی موفقیت تان تبدیل کنید, شما تنها و فقط این 2 انتخاب را میتوانید داشته باشید.

 

  • آدم

زندگی فرصتی محدود برای رسیدن به آرزوهایمان را پیش رو می گذارد.
تنها راه رسیدن به آنچه میخواهیم و خواستارش هستیم تمرین مهارت هایی است که ما را هر روز ، ثانیه به ثانیه به آنچه میخواهیم باشیم نزدیک تر می کند.