تمرین

The World Needs more Posetive People

تمرین

The World Needs more Posetive People

سلام خوش آمدید

زندگی فرصتی محدود را برای رسیدن به آرزوهایمان پیش رو می گذارد.

تنها راه رسیدن به آنچه میخواهیم و خواستارش هستیم تمرین مهارت هایی است که ما را هر روز ، ثانیه به ثانیه به آنچه میخواهیم باشیم نزدیک تر کند.


نه گذشته و نه آینده

فقط زمان حال را تمرین کنید.

 https://telegram.me/tamrinn

کانال تمرین رو به دوستانتان پیشنهاد کنید 

https://telegram.me/tamrinn

http://tamrinn.blog.ir/

https://telegram.me/tamrinn

  • آدم


💎قانون یکم:

 به شما جسمی داده شده. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید. باید بدانیدکه در طول زندگی در دنیای خاکی با شماست.


💎قانون دوم: 

در مدرسه ای غیر رسمی وتمام وقت نام نویسی کرده اید که زندگی نام دارد.


💎قانون سوم:

اشتباه وجود ندارد، تنها درس است.


💎قانون چهارم: 

درس آنقدر تکرار می شود تا آموخته شود.


💎قانون پنجم: 

آموختن پایان ندارد.


💎قانون ششم:

قضاوت نکنید، 

غیبت نکنید،

 ادعا نکنید،

 سرزنش نکنید،

 تحقیرو مسخره نکنید و گرنه سرتان می آید.


💎قانون هفتم:

دیگران فقط آینه شما هستن.


💎قانون هشتم:

انتخاب چگونه زندگی کردن با شماست. همه ابزار ومنابع مورد نیاز رادر اختیاردارید. 


💎قانون نهم:

 جواب هایتان در وجود خودتان است. تنها کاری که باید بکنید این است که نگاه کنید،گوش بدهید و اعتماد کنید.


💎قانون دهم:

 خیر خواه همه باشید تا به شما نیز خیر برسد.

به هیچ دسته کلیدی اعتماد نکنید بلکه کلید سازی را فرا بگیرید.

  • آدم

از یه جایی، یه جوری باید شروع کرد


پس چقدر خوبه اون یه جا 

همین امروز باشه 

و اون یه جورم با انرژی من و شما باشه

هر چقدر بشینیم و منتظر یه روز خوب باشیم ، نمیاد که نمیاد

فقط هر روز من و شما فرسوده تر می شیم 

و خسته تر

ولی همین امروز 

واسه تغییر یک عمر کافیه، 

کار های زیادی می تونی 

برای تغییر امروز و یک عمر آتی انجام بدی

امروز 

بیشتر بخند

با خودت مهربون باش

نعمت های خدا رو بیشتر ببین

به زمین و زمان عشق بده

با همه مهربون تر باش

سختی ها رو هم نعمت خدا ببین

نفس های عمیق بکش 

و بگو می خوام عالی باشم

می خوام در برابر مسائل 

و سختی ها قد خم نکنم

می خوام فرمانروای زندگیم باشم


به تک تک تون قول می دم که 

بعد از چند وقت می فهمید 

که چقدر داشتید کم از زندگی لذت می بردید


زندگی جدیدتون رو بهتون تبریک می گم

شما بی نظیرید، 

شما پر انرژی و قدرتمند هستید


شما با تغییر افکارتون 

می تونید لحظات زیبایی رو پدید بیارید 

و این گونه 

زندگی شیرین می شود.


  • آدم

نمی‌توانی همه چیز را کنترل کنی. گاهی فقط باید آرام باشی و ایمان داشته باشی که همه چیز درست خواهد شد. آرام بگیر ، و بگذار زندگی، خودش اتفاق بیفتد.

Telegram.me/tamrinn

  • آدم


خواب دیده بود، 

در ساحل دریا، در حال قدم زدن با خداست. 

در پهنه ای از آسمان، 

صحنه هایی از زندگی اش به نمایش در آمد. متوجه شد که در هر صحنه، 

جای پای دو نفر در ماسه‌های ساحل فرو رفته؛ یکی جای پای او و دیگری جای پای خدا. 

وقتی به جای پاها دقت کرد، 

متوجه شد دقیقا در مواقع سخت 

و ناراحت کننده، 

فقط یک جای پا وجود داشته! 

این موضوع او ار رنجاند و از خدا سوال کرد: 

” خدایا! 

تو گفتی چنانچه تصمیم بگیرم که با تو باشم، همیشه همراه من خواهی بود؛ 

ولی متوجه شدم 

که در لحظه های سخت زندگی، 

تنهایم گذاشته ای! 

چرا ترکم کرده بودی؟!” 

و خدا چنین پاسخ داد: 

” بنده ی عزیزم، 

من تو را دوست دارم. 

هرگز تنهایت نگذاشته ام.


خواب دیده بود، 

در ساحل دریا، در حال قدم زدن با خداست. 

در پهنه ای از آسمان، 

صحنه هایی از زندگی اش به نمایش در آمد. متوجه شد که در هر صحنه، 

جای پای دو نفر در ماسه‌های ساحل فرو رفته؛ یکی جای پای او و دیگری جای پای خدا. 

وقتی به جای پاها دقت کرد، 

متوجه شد دقیقا در مواقع سخت 

و ناراحت کننده، 

فقط یک جای پا وجود داشته! 

این موضوع او ار رنجاند و از خدا سوال کرد: 

” خدایا! 

تو گفتی چنانچه تصمیم بگیرم که با تو باشم، همیشه همراه من خواهی بود؛ 

ولی متوجه شدم 

که در لحظه های سخت زندگی، 

تنهایم گذاشته ای! 

چرا ترکم کرده بودی؟!” 

و خدا چنین پاسخ داد: 

” بنده ی عزیزم، 

من تو را دوست دارم. 

هرگز تنهایت نگذاشته ام. 

زمانی که تو در آزمایش بودی 

و فقط یک جای پا می دیدی، 

این درست زمانی بود 

که من تو را در آغوش خود گرفته بودم.” 

او با شنیدن این پاسخ، 

زانو و زد و گریست.


زمانی که تو در آزمایش بودی 

و فقط یک جای پا می دیدی، 

این درست زمانی بود 

که من تو را در آغوش خود گرفته بودم.” 

او با شنیدن این پاسخ، 

زانو و زد و گریست.


  • آدم

از کفر من تا دین تو راهی به جز تردید نیست

دلخوش به فانوسم نکن، اینجا مگر خورشید نیست

با حس ویرانی بیا تا بشکند دیوار من

چیزی نگفتن بهتر از تکرار طوطی وار من

بی جستجو ایمان ما از جنس عادت می شود

حتی عبادت بی عمل وهم سعادت می شود

با عشق آنسوی خطر جائی برای ترس نیست

در انتهای موعظه دیگر مجال درس نیست

کافر اگر عاشق شود بی پرده مومن می شود

چیزی شبیه معجزه با عشق ممکن می شود

افشین یدالهی

تیراژ سریال مسافری از هند
حجم: 2.7 مگابایت

  • آدم

https://telegram.me/tamrinn

زغال های خاموش را

کنار زغال های روشن میگذارند

تا روشن شود

چون همنشینی اثر دارد


ما هم مثل همان زغال های خاموشیم

اگر کنار افرادی بنشینیم

که روشنند

که گرما و حرارتی دارند... ما هم به طبع آن ها

نور و حرارت و گرما پیدا میکنیم.


پس آدمی انتخاب کنید

که بشما انرژی ببخشد!

شکسپیر میگوید :

وقتی میتوانستم صحبت کنم ، گفتند: گوش کن...

وقتی میتوانستم بازی کنم ، مرا کار کردن آموختند ...

وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم …

وقتی ازدواج کردم ، بچه ها آمدند …

وقتی آنها را درک کردم ، مرا ترک کردند.!!

وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم ، زندگی تمام شد...

                                                            زیبا زندگی کنید   

  • آدم

آفریدگارا

بگذار

دهان تو را ببوسم

غبار ستاره ها را از پلک فرشتگانت بروبم

کف خانه ات را

با دمب بریده ی شیطان جارو کنم

متولد شدم

در مرز نازک نیستی

سگ های شما

از دهان فرشتگان دورو نجاتم دادند.

 

پروردگارا

نه درخت گیلاس، نه شراب به

از سر اشتباهی

                آتش را

            به نطفه های فرشته یی آمیختی

و مرا آفریدی.

 

اما تو به من نفس بخشیدی عشق من!

دهانم را تو گشودی

و بال مرا که نازک و پرپری بود

تو به پولادی از حریر

                        مبدل کردی.

 

سپاسگزارم خدای من

خنده را

        برای دهان او

او را

به خاطر من

و مرا

به نیت گم شدن آفریدی.


شمس لنگرودی


  • آدم

سگی از کنار شیری رد می شد

 چون او را خفته دید، طنابی آورد و شیر را محکم به درختی بست.

شیر بیدار که شد سعی کرد طناب را باز کند اما نتوانست. 

در همان هنگام خری در حال گذر بود، شیر به خر گفت: اگر مرا از این بند برهانی نیمی از جنگل را به تو می دهم.

خر ابتدا تردید کرد و بعد طناب را از دور دستان شیر باز کرد.

شیر چون رها شد، خود را از خاک و غبار خوب تکاند، به خر گفت: من به تو نیمی از جنگل را نمیدهم.

خر با تعجب گفت: ولی تو قول دادی.

شیر گفت : من به تو تمام جنگل را می دهم زیرا در جنگلی که شیران را سگان به بند کشند و خران برهانند، دیگر ارزش زندگی کردن ندارد.


https://telegram.me/tamrinn

  • آدم

پیر مردی تنها در یکی از روستاهای آمریکا زندگی می کرد . او می خواست مزرعه سیب زمینی اش را شخم بزند اما این کار خیلی سختی بود. تنها پسرش بود که می توانست به او کمک کند که او هم در زندان بود .

پیرمرد نامه ای برای پسرش نوشت و وضعیت را برای او توضیح داد :

“پسر عزیزم من حال خوشی ندارم چون امسال نخواهم توانست سیب زمینی بکارم . من نمی خواهم این مزرعه را از دست بدهم،  چون مادرت همیشه زمان کاشت محصول را دوست داشت.   من برای کار مزرعه خیلی پیر شده ام. اگر تو اینجا بودی تمام مشکلات من حل می شد . من می دانم که اگر تو اینجا بودی مزرعه را برای من شخم می زدی.

دوستدار تو پدر”.*

*طولی نکشید که پیرمرد این تلگراف را دریافت کرد: “پدر، به خاطر خدا مزرعه را شخم نزن، من آنجا اسلحه پنهان کرده ام”.*

*ساعت 4 صبح فردا 12 مأمور اف.بی.آی و افسران پلیس محلی در مزرعه پدر حاضر شدند و تمام مزرعه را شخم زدند بدون اینکه اسلحه ای پیدا کنند . پیرمرد بهت زده نامه دیگری به پسرش نوشت و به او گفت که چه اتفاقی افتاده و می خواهد چه کند؟*

*پسرش پاسخ داد : “پدر! برو و سیب زمینی هایت را بکار، این بهترین کاری بود که می توانستم از زندان برایت انجام بدهم”.*

*نکته این داستان کوتاه آموزنده :*
*در دنیا هیچ بن بستی نیست.

راهی‌ خواهیم یافت و یا راهی‌ خواهیم ساخت.

انسان های خلاق معتقدند هر مشکلی راه حلی دارد.

  • آدم

زندگی فرصتی محدود برای رسیدن به آرزوهایمان را پیش رو می گذارد.
تنها راه رسیدن به آنچه میخواهیم و خواستارش هستیم تمرین مهارت هایی است که ما را هر روز ، ثانیه به ثانیه به آنچه میخواهیم باشیم نزدیک تر می کند.