چند وقتی میشه که کانال تلگرام بلاگ تمربن راه افتاده . اگر که مایلید به ما ملحق بشید با کلیک روی لوگو اینستاگرام خوش آمد گوی شما رفقا هستیم .
زت زیاد
چند وقتی میشه که کانال تلگرام بلاگ تمربن راه افتاده . اگر که مایلید به ما ملحق بشید با کلیک روی لوگو اینستاگرام خوش آمد گوی شما رفقا هستیم .
زت زیاد
تعدادی موش رو دانشمندان داخل یک استخر اب انداختند
تمامی موشها فقط ١٧دقیقه توانستند زنده بمانند و در نهایت خفه شدند!!!
دوباره دانشمندان با اینکه میدانستند موش بیش از ١٧دقیقه زنده نمی مانند تعداد دیگری موش رو به داخل
همان استخر انداختند و با علم ١٧دقیقه تا مرگ موشها
تمامی موشها رو قبل از ١٧ دقیقه از اب جمع کردند وتمامی انها زنده ماندند!!!!
موشها پس از مدتی تنفس و استراحت دوباره به اب انداخته شدند !!!!!
حدس میزنید این بار چند دقیقه زنده ماندند؟
٢٦ساعت طول کشید تا انها مردند
انها به این امید که دوباره دستی خواهد امد و نجات پیدا میکنند ،٢٦ساعت تمام طاقت اوردند !!!!!!
امید بهترین و بالاترین قوه محرک زندگی است!!!!
تمامی عاشقان که به هم نرسیدن
تمامی مغازه داران و کاسبانی که ورشکست شدند
تمامی مریضانی که شفا پیدا نکردند
تمامی تلاشهایی که به ثمر ننشست
همه و همه از فقدان امید بوده !!!!!!!
همیشه به فردای بهتر امیدوار باش
همیشه به رحمت خداوند امیدوار باش!!
زندگیاتان سراسرامید%
طرز ﺧﻮﺩﮐﺸﯽ ﺩﺭ ﻫﺮ ﮐﺲ ، ﻣﻨﺤﺼﺮ ﺑﻪ ﺧﻮﺩﺷﻪ...!
ﯾﮑﯽ ، ﺩﯾﮕﻪ ﺷﯿﮏ، ﻧﻤﯽ ﭘﻮﺷﻪ..
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ، ﺁﺭﺯﻭﯾﯽ ﻧﻤﯿﮑﻨﻪ..
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺑﻪ ﺗﺤﺼﯿﻞ ﺍﺩﺍﻣﻪ ﻧﻤﯿﺪﻩ..
یکی دیگه به خودش نمیرسه...
ﯾﮑﯽ مدام ﺗﺮﺍﻧﻪ ﻫﺎﯼ ﻏﻤﮕﯿﻦ ﮔﻮﺵ ﻣﯿﺪﻩ..
ﯾﮑﯽ ﺩﯾﮕﻪ ﺍﺯ ﺧﻮﺩﺵ، عکس ﯾﺎﺩﮔﺎﺭﯼ ﻧﻤﯿﮕﯿﺮﻩ...!
یکی محبت نمی کنه ...!
یکی دیگه محبت نمیپذیره ...!
و.....
اینگونه است که ﺍﮐﺜﺮ ﺁﺩﻣﻬﺎ در ٣٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﻣﯽ ﻣﯿﺮﻧﺪ و ﺩﺭ ٨٠ ﺳﺎﻟﮕﯽ ﺩﻓﻦ میشوند...!
پائولو کوئیلو
متنی که برنده ی بهترین جایزه سال شد.
سخنرانی برایان تریسی در سالن اریکه ایرانیان
هشتصدوسی صندلی سالن اریکه ایرانیان کاملا پر شده است و به گفته یکی از مسوولان اجرای برنامه، این سخنرانی در نوبت قبلی نیز همین تعداد شرکت کننده داشته است در حالی که خیلی ها هم موفق نشده بودند بلیط تهیه کنند. در میان شرکت کنندگان چهره های مشهور زیادی به چشم می خورند. برخی در گوشی به یکدیگر می گویند که دقایقی قبل برایان تریسی با یک بنز الگانس وارد مجموعه اریکه ایرانیان شده است. اغلب شرکت کنندگان قبلا کتاب های برایان تریسی را خوانده بودند و اینک آمده اند تا ضمن ملاقات با نویسنده محبوب شان چیزهای تازه تری یاد بگیرند. برخی نیز از طرف شرکت های شان مامور شده بودند تا با حضور در این سمینار بتوانند به تعبیری قبل از بریدن درخت، تبرهای خود را تیز کنند و سپس با دانش و اشتیاق بیشتری در محیط کار حضور یافته و آن چه آموخته اند را به دیگران نیز عرضه کنند. برایان تریسی راس ساعت تعیین شده وارد سالن می شود. برنامه، نظم خوبی دارد و به این سبب باید از برگزارکنندگان آن تقدیر کرد. جمعیت به احترام برایان تریسی از جای برمی خیزند و دقایقی برای این نویسنده بزرگ کف می زنند. وی روی سن می رود و به مردم ایران تعظیم می کند. تعداد زیادی از شرکت کنندگان کروات زده بودند اما خود برایان تریسی در روز اول از کروات استفاده نکرده بود.
علاقه مندی تریسی به تاریخ ایران...
افراد موفق، نتیجه محورند...
صبر داشته باش، صبر داشته باش ...
پاسخ داد: بزرگترین آرزوی من این است که به بالاترین مکان آتن صعود کنم و با صدای بلند به مردم بگویم: ای دوستان، چرا با این حرص و ولع بهترین و عزیزترین سال های زندگی خود را به جمع ثروت و سیم و طلا می گذرانید، در حالیکه آنگونه که باید و شاید در تعلیم و تربیت اطفالتان که مجبور خواهید شد ثروت خود را برای آنها باقی بگذارید، همت نمی گمارید؟!
در این دنیا زنده ماندن برای افراد مهربان دشوار است . مشکلات همیشه هستند و همیشه آماده رخ دادن . تنها کسانی جان سالم بدر می برند که نسبت به تجربیات قبلی واکنش نشان دهند یا اینکه گوش شنوا داشته باشند و مرد عمل باشد .
یا تاوانش را پرداخت ...
خود خواه بودن برای عده ای سخت و دشوار است . هزار یک علت اخلاقی و شرعی می آورند که این کار صحیح نیست . توجیح تمام سختی هایی که با آن کنار می آیند را انسان بودن ... خوب بودن ... مرد بودن و بد بودن بقیه می دانند .
مشکلات همیشه هستند ، ما بایست بدانیم چگونه برنده شویم .
خیلی از ما وقتی میخواهیم کاری جدید را شروع کنیم آن را میگذاریم برای یک روز خاص؛ مثلا روز تولدمان یا از اول ماه رمضان یا روز اول هفته، روز اول ماه، روز اول سال... شاید دلیلش این باشد که اغلب ما فکر میکنیم این روزها یک روز متفاوت هستند که میتوانند ما را تبدیل به یک آدم متفاوت کنند. اما آیا واقعا این طور است؟!
وقتی قماربازها پنج شش دور، بازی میکنند و میبرند؛ فکر میکنند که روی شانس هستند و دفعه بعد هم باید ببرند و بنابراین شرط بندی های بزرگ میکنند ... و خیلی وقتها می بازند! قماربازی هم که چندبار باخته است با خودش میگوید که امروز روز باخت من است و بازی جدید را آغاز نمیکند...
اما این فکر چیزی نیست جز «خطای ذهنی قماربازها»!
قماربازها فراموش میکنند که: «بازی جدید و دست جدید، خیلی ربطی به بازی قبلی ندارد...»
تنها چیزی که من از بازی قبلی با خودم میآورم «احساس» من است، من در یک بازی جدید دستاوردهایم را جابهجا نمیکنم بلکه احساسام را جابهجا میکنم.
قمار جدید، خیلی ربطی به قمار قبلی ندارد...
گذشته هم به آینده وصل نیست و اگر هست آن چیزی که گذشته را به آینده وصل میکند، «احساس من» است. حس خوب یا بدی که من از گذشته میآورم باعث میشود که زنجیر گذشته و آینده من متصل بماند. اگر هم گذشته و آینده به یکدیگر وصل باشند، حلقه اتصال آن اتفاقات بزرگی نیست که من آنها را بزرگ تصور میکنم بلکه اتفاقات خیلی کوچکیست که شاید بتوانند سرنوشت من را به کلی تغییر دهند مثل حرف زدن با یک غریبه در یک مهمانی، یا پاسخ دادن به یک پیامک، یا هزار و یک اتفاق سادهی دیگر!
گذشته به آینده وصل نیست و اگر هم هست اتصال آن، در آن دانه های درشتی نیست که من میبینم: در ادامه تحصیل، در مهاجرت، در ازدواج، ...خیلی از ما وقتی میخواهیم کاری جدید را شروع کنیم آن را میگذاریم برای یک روز خاص؛ مثلا روز تولدمان یا از اول ماه رمضان یا روز اول هفته، روز اول ماه، روز اول سال... شاید دلیلش این باشد که اغلب ما فکر میکنیم این روزها یک روز متفاوت هستند که میتوانند ما را تبدیل به یک آدم متفاوت کنند. اما آیا واقعا این طور است؟!
وقتی قماربازها پنج شش دور، بازی میکنند و میبرند؛ فکر میکنند که روی شانس هستند و دفعه بعد هم باید ببرند و بنابراین شرط بندی های بزرگ میکنند ... و خیلی وقتها می بازند! قماربازی هم که چندبار باخته است با خودش میگوید که امروز روز باخت من است و بازی جدید را آغاز نمیکند...
اما این فکر چیزی نیست جز «خطای ذهنی قماربازها»!
قماربازها فراموش میکنند که: «بازی جدید و دست جدید، خیلی ربطی به بازی قبلی ندارد...»
تنها چیزی که من از بازی قبلی با خودم میآورم «احساس» من است، من در یک بازی جدید دستاوردهایم را جابهجا نمیکنم بلکه احساسام را جابهجا میکنم.
قمار جدید، خیلی ربطی به قمار قبلی ندارد...
گذشته هم به آینده وصل نیست و اگر هست آن چیزی که گذشته را به آینده وصل میکند، «احساس من» است. حس خوب یا بدی که من از گذشته میآورم باعث میشود که زنجیر گذشته و آینده من متصل بماند. اگر هم گذشته و آینده به یکدیگر وصل باشند، حلقه اتصال آن اتفاقات بزرگی نیست که من آنها را بزرگ تصور میکنم بلکه اتفاقات خیلی کوچکیست که شاید بتوانند سرنوشت من را به کلی تغییر دهند مثل حرف زدن با یک غریبه در یک مهمانی، یا پاسخ دادن به یک پیامک، یا هزار و یک اتفاق سادهی دیگر!
گذشته به آینده وصل نیست و اگر هم هست اتصال آن، در آن دانه های درشتی نیست که من میبینم: در ادامه تحصیل، در مهاجرت، در ازدواج، ...
آیا تاکنون فکر کرده اید که چرا برخی افراد بدون ترس و تردید و با اراده حرکت می کنند؟ آنها کارهایی را که شما باور ندارید از انجامشان بر می آیید را انجام می دهند، زیرا از نتایج متفاوت، ناشناخته ها و رنج کشیدن نمی ترسند.
شما افرادی را می بینید که می توانند از چیزهای پرارزش که برای آنها هم دارای اهمیت است، به راحتی بگذرند و بدون تلاش بیش از حد در زندگیشان به خوبی حرکت کنند. شما افرادی را می بینید که می توانند شغل خود را تغییر دهند یا به روابط پر دردسرشان پایان بخشند و یا به سفر دور دنیا، بدون هیچ گونه مشکلی، دست بزنند.
گاهی اوقات شما از تلاش های بیشتری که می توانستید در زندگی انجام دهید و به جای آنها باشید، ولی به هر دلیلی انجام نداده اید، پشیمان می شوید و سپس تعجب می کنید که آنها چه کاری می کنند که من نمی توانم انجامش دهم؟ راز موفقیت آنها چیست؟
مطالعات و بررسی زندگی برخی افراد شجاع و موفق در سال های متمادی به این نتیجه رسیده است که در زیر به مشاهدۀ شما عزیزان برای نزدیک شدن به یک زندگی بدون پشیمانی خواهد رسید.
برای اینکه تصمیم بهتری بگیریم بهتر است چارچوب زمانی خود را تغییر دهیم. در این صورت ما می توانیم نیاز ها ف ترس ها، تمایلات و موضوعاتی که بدان آگاهی نداریم را در مقاطع گوناگون ببینیم. این تکنیک کمک می کند تا اهداف و ارزش های عمیق تر خود را شناسایی کنید.
هر انسانی برای زندگی خود اهدافی دارد. هدف داشتن، مانند اعتماد به نفس، ارزش و دلیلی برای ادامه زندگی است و اگر انسان از وجود اهداف زندگی خود آگاه باشد، یا نباشد، به ارزش واقعی آنها خدشه ای وارد نمی شود. درست مانند واقعیت های جهان هستی؛ آگاهی و یا عدم آگاهی ما، باعث هیچگونه تغییری در آنها نمی شود.