تمرین

The World Needs more Posetive People

تمرین

The World Needs more Posetive People

زندگی فرصتی محدود برای رسیدن به آرزوهایمان را پیش رو می گذارد.
تنها راه رسیدن به آنچه میخواهیم و خواستارش هستیم تمرین مهارت هایی است که ما را هر روز ، ثانیه به ثانیه به آنچه میخواهیم باشیم نزدیک تر می کند.

۱۰ مطلب با موضوع «کتاب» ثبت شده است

کتاب "دارک هورس" (Dark Horse) نوشته تاد رز و اوگی دیویس، به ایده‌آل‌های جدید و کارآمد برای یافتن و پیگیری شغل و زندگی ایده‌آل برای هر فرد، بر اساس استعداد و خصوصیات شخصیتی او، پرداخته است.

نویسندگان کتاب معتقدند که برای یافتن موفقیت در زندگی، باید به دنبال شغلی باشیم که با استعدادهای شخصیتی و تجربه‌های زندگی مان سازگاری داشته باشد.

در این کتاب، نویسندگان با استفاده از مطالعه و تحلیل داستان‌های موفقیت‌آمیز افراد مختلف، مفاهیمی ارائه می‌دهند که برای یافتن شغل و زندگی ایده‌آل، باید به آن‌ها توجه کرد.

این مفاهیم شامل مواردی همچون:

  • شناخت دقیق استعدادهای شخصیتی
  • به دنبال ایده های جدید و ناشناخته باشید
  • ترک ایده‌آل‌ها و رویاپردازی ها و تمرکز بر نقاط قوت شخصی
  • آمادگی برای رویارویی با چالش و ابهام 
  • تحمل ابهام
  • فراموش کردن هدف و ...

در کل، کتاب "دارک هورس" به خوانندگان خود الهام‌بخشی و ایده‌آل‌های جدیدی برای پیدا کردن مسیر حرفه‌ای و زندگی مناسب با استعداد و خصوصیات شخصیتی آن‌ها ارائه می‌دهد.

بزرگسالان مکررا ، با یادآوری گفتار و اعمال دیگران که به آنها القاء شده و یا سبب رنجششان گردیده است, خاطرات کـودکی خـود را مـنتقل مـیکنند. داستانهایی درباره چنین مسائلی اغلب سبب میشود به موضوع چگونگی اثرگذاری فرد بر دیگران توجه شود. افـراد هـمچنین عـبارات مـهمی را کـه دیگران در صحبتشان با آنها به کار برده و مستقیما بر روح و قلبشان اثر گذاشته را به خاطر می آورند. از آنجایی که نـظرات بزرگسالان تأثـیر نـهانی زیادی بر کودکان دارد، تلاش بـرای درک روشهـای ارتـباطی بزرگسالان و کودکان و ایجاد راهبردهایی برای بهبود روابط بین آنها به نظر مهم میرسد. مفاهیم تـیپ روانشـناختی چـارچـوب عـملیای بـرای فـهم تـفاوتهای فی مابین کودکان و بزرگسالان ارائـه مـیکند کـه بـر روش ارتـباطی آنهـا اثـر میگذارد. توصیف انواع تیپ های روانشناختی که در این کـتاب ارائـه شـده میتواند کمک کند تا کودکان و بزرگسالان رفتار و گفتار یکدیگر را بهتر درک کنند. با درک هر یک از شانزده تیپ روانشناسی, بزرگسالان میتوانند آ گاهی خود را نسبت به روشهای مؤثرتر برای کمک به رشد و پرورش استعدادهای ویژه آنها افزایش دهند.

 معرفی کتاب مسیر شکوفایی بچه ها در خانه و مدرسه

این کتاب به بزرگسالان فرصت امتحان بـرخـی از روشهـای پـیشنهادی برای بهبود رابطه مثبت با کودکان در زندگیشان را فراهم میکند.مثالهایی برای نشان دادن نحوة استفاده از تئوری تیپ روانشناختی در زندگی روزمره ارائه شده است. هر چه کودکان و بزرگسالان هـمدیگر را بـهتر درک کـنند, شانس بیشتری برای ایجاد روابط قویتر خواهند داشت. هر نسلی تجربیات خود را به نسل بعد منتقل میکند. این نسل از بزرگسالان میتوانند زیربنایی برای ایجاد روابط بهتر با کودکان باشند.

معرفی کتاب مسیر شکوفایی بچه ها در خانه و مدرسه

اگر دوست دارید شناخت عمیقی از فرزندانتان بدست آورید و زمینه رشد فکری و تحصیلی او را فراهم آورید حتما خواندن این کتاب را آغاز کنید. مخاطب این کتاب والدین و کلیه کسانی است که با آموزش کودکان و نوجوانان سر و کار دارند.برخی از موضوعاتی که این کتاب به آن می پردازد:بهترین روش تدریس برای هر تیپ شخصیتی چیست؟بهترین روش انتقاد از او چگونه است؟مناسب با تیپ فرزندم چگونه با او صحبت کنم که تاثیرگذار باشم؟ چگونه صحبت کردن با او می تواند در او مقاومت ایجاد کرده و نتیجه غلط بدهد.

نویسنده : الیزابت مورفی
مترجم : فیروزه نیوندی

جهت راهنمایی برای خرید کتاب به لینک زیر مراجعه کنید :بوسه
خرید کتاب و مشاوره رایگان 


تابحال به این موضوع فکر کرده اید که حالت روانی تان در زمان برخواستن از خواب چه تاثیر شگرفی بر کل روزتان و در ادامه کارهای آن روزتان دارد؟ همه ی ما می دانیم که چقدر بد است که در ابتدای صبح از دنده ی چپ بیدار شویم…  زمانی که چشمان مان را باز کرده ایم و حالمان آنچنان خوب نیست، دچار پریشانی هستیم.


برای برخی از ما این وضعیتی موقت و زود گذر است و پس از یک دوش آب گرم یا سرد بسرعت برطرف میشود. ولی برای بسیاری از افراد این تازه ابتدای مسایل دیگر است.


طبق تحقیقات جدیدی که توسط دانشمندان حوزه ی خواب صورت گرفته و در نشریه ی Independent بریتانیا نیز بچاپ رسیده، اگر عموما از دنده ی چپ بیدار می شوید، نباید زیاد نگران باشید زیرا با احتمال بیشتری روز پر انرژی تر و شادمانه تری را نسبت به افرادیکه بصورت عادی از خواب بیدار می شوند، تجربه می کنید !

زنى به شهر کوچکی رفته بود تا آنجا زندگی کند. 

کمی بعد، زن از سرویس‌دهی ضعیف داروخانه‌ی شهر به همسایه‌ی خود  اعتراض کرد.

او امیدوار بود همسایه‌اش به خاطر آشنایی با صاحب داروخانه، این انتقاد را به گوش او برساند.


وقتی که این زن دوباره به داروخانه رفت، صاحب آنجا با لبخند و گشاده‌رویی با او احوالپرسی کرد و گفت که چقدر از دیدنش خوشحال است و اینکه امیدوار ست از شهر آنان خوشش آمده باشد.

سپس خیلی زود، داروها راطبق نسخه به او تحویل داد. 


زن بلافاصله رفتار عجیب و باورنکردنی او را با دوستش در میان گذاشت. 

زن گفت: « فکر می‌کنم تو به او بابت سرویس‌دهی ضعیفش تذکر داده‌باشی»


همسایه گفت: « نه. اگر ناراحت نمی‌شوی، به او گفتم که تو چقدر از عملکرد مثبت او راضی هستی و معتقدی که چقدر خوب می‌تواند تنها داروخانه‌ی این شهر را اداره کند. 

به او گفتم که داروخانه‌ی او بهترین داروخانه‌ای هست که تو تا به حال دیده‌ای.»


زن همسایه می‌دانست که افراد به احترام، پاسخی مثبت می دهند.


 در حقیقت اگر با دیگران محترمانه رفتار کنید، تقریباً هر کاری که از دستشان بربیاد، برایتان انجام خواهند داد.


این رفتار به آنها نشان می‌دهد که احساساتشان مهم، علایق‌شان محترم و نظراتشان با ارزش است.



کتاب «چگونه فردی با نفوذ باشیم؟» 

اثر جان . سی . مکسول


چگونه می‌توانیم راه‌حلی بیابیم که در ارتباطات اجتماعی، برای همه اشخاص راضی‌کننده باشد و ما را به تفاهم برساند؟ نویسندگان کتاب راهبرد دلفینی کلید این امر را تنها در همکاری و انعطاف‌پذیری می‌دانند.

 

  به طور کلی، انسان‌ها را همانند موجودات دریایی به ۳طبقه تقسیم میشوند: ماهی‌های کپور، کوسه‌ها و دلفین‌ها.

دسته اول:

ماهی‌های کپور: که همیشه ماهی‌های قربانی‌اند‌؛ زیرا توسط دیگر ماهی‌ها خورده می‌شوند.

برخی از انسان‌ها نیز چنین‌ هستند؛ آنها کم و بیش و برحسب مورد، قربانی این یا آن چیز، این یا آن مسئله، این یا آن شخص می‌شوند و حتی ممکن است قربانی روابط غلط و تفکرات منفی خود شوند.

 

دسته دوم:

کوسه ماهی‌ها: هستند با روش (برنده – بازنده). برای اینکه من برنده شوم‌ تو باید بازنده باشی. برای کوسه‌ماهی، هر نوع ماهی، دشمن و یک وعده غذایی بالقوه است. شاید ما نیز این نقش را بازی کرده باشیم ‌یا حداقل با انسانهای کوسه‌ مسلک برخورد کرده باشیم مثل کارکنانی که برای رسیدن به مقام‌های بالا یکدیگر را می‌درند.

 

دسته سوم:

دلفین ها: نوع دیگری از حیوانات دریایی هستند. این پستانداران آبزی باهوش دارای روحیه همکاری هستند و در ارتباطات خود شیوه برنده _ برنده را برگزیده اند . دلفین هیچ کمبودی ندارد و می خواهد که همه چیز را با همگان تقسیم کند. اگر یک دلفین زخمی شود، 4 دلفین دیگر او را همراهی می کنند تا خود را به گروه برساند.

 

در سان دیه گو پژوهشگران 95 کوسه و 5 دلفین را به مدت یک هفته در استخر بزرگ رها کرده و به مطالعه حالات رفتاری آنها پرداختند. ابتدا کوسه ها به یکدیگر حمله کردند و در این تهاجم تعداد زیادی از آنها نابود شدند، سپس به دلفین ها حمله ور شدند.

دلفین ها فقط می خواستند با آنها بازی کنند ولی کوسه ها بی وقفه به آنها حمله می کردند. سرانجام دلفین ها به آرامی کوسه ها را محاصره کرده و هنگامی که یکی از کوسه ها حمله می کرد آنها به ستون فقرات پشت یا دنده هایش می کوبیدند و آنها را می شکستند. به این ترتیب کوسه ها یکی بعد از دیگری کشته می شدند.

پس از یک هفته 95 کوسه مرده و 5 دلفین زنده در حالی که با هم زندگی می کردند در استخر دیده شدند.

 

در دنیای کوسه ای، برای برنده شدن دیگران یا باید بمیرند و یا ببازند.

اما در دنیای دلفینی، انعطاف وجود دارد و سر شار از تشخیص های پربار است...

 

زندگی فرصتی محدود را برای رسیدن به آرزوهایمان پیش رو می گذارد.

تنها راه رسیدن به آنچه میخواهیم و خواستارش هستیم تمرین مهارت هایی است که ما را هر روز ، ثانیه به ثانیه به آنچه میخواهیم باشیم نزدیک تر کند.


نه گذشته و نه آینده

فقط زمان حال را تمرین کنید.

 https://telegram.me/tamrinn

کانال تمرین رو به دوستانتان پیشنهاد کنید 

https://telegram.me/tamrinn

http://tamrinn.blog.ir/

https://telegram.me/tamrinn

درکشاکش خیر و شر، نیکی و بدی، نور و ظلمت، همیشه “قدرت” تنها یک وسیله بوده است. این وسیله همانند تمامی وسائلی از این دست نظیر علم، تکنولوژی و … می تواند در هر یک از این دو مسیر مورد استفاده و یا سوء استفاده قرار بگیرد. افزون بر این، قدرت و مراکز و شیوۀ توزیع آن در سازمان، همیشه از مباحث جذاب سازمان و مدیریت بوده است.


کتاب ۴۸ قانون قدرت در سال ۱۹۹۸ توسط رابرت گرین و یوست الفرز به چاپ رسید. این کتاب دارای اِلِمانهای شماتیک مشترکی با کتاب The Prince نیکولو ماکیاولی است و با مقالۀ کلاسیک سان زو تحت عنوان The Art of War قابل مقایسه می باشد.


قانون اول: هرگز قدرت مافوق تان را انکار نکنید …


همیشه کاری کنید که مافوق های تان به راحتی احساس برتری کنند. برای خرسند کردن و جلب رضایت آنها بهتر است در بیان استعدادها و توانمندی های خودتان زیاده روی نکنید زیرا ممکن است که موجب ترس و احساس عدم امنیت آنها بشوید. سعی کنید مافوق تان کمی بهتر از آنچه هست به نظر بیاید.


قانون دوم : هرگز بیش از اندازه به دوستان اعتماد نکنید، یادبگیرید از دشمنان استفاده کنید


از دوستان غفلت نکنید – آنها سریعتر از دیگران ممکن است با شما به خصومت بپردازند، زیرا براحتی احساس حسادت آنها تحریک می شود. بهتر است کسی که قبلاً با شما دشمنی می کرده را بکار بگیرید و او از یک دوست به شما وفادارتر خواهد بود زیرا چیزهای بیشتری برای اثبات دارد. در واقع باید از دوستان بیشتر از دشمنان در هراس باشید.


قانون سوم: اهداف خود را پنهان نگاهدارید


دیگران را در مورد مقاصد و اهدافی که دارید در ابهام و تردید نگاهدارید. اگر آنها علامت و نشانه ای در مورد اقدامات شما نداشته باشند قطعاً آمادگی لازم در برابر این اقدامات نخواهند داشت. آنها را از مقاصد خود دور نگاهدارید و اهداف خود را در هالۀ ضخیمی از ابهام قرار دهید تا اگر زمانی متوجه مقاصد شما شدند دیگر خیلی دیر شده باشد و فرصت ایجاد مخاطره برای تان نداشته باشند.


قانون چهارم : همیشه کمتر از حد ضروری بگوئید(حرف بزنید)


زمانی که سعی می کنید افراد را با واژگان تحت تأثیر قرار دهید، هر چه بیشتر بگوئید، منزلت خود را پائین تر آورده اید و بر اوضاع کنترل کمتری خواهید داشت. حتی اگر در مورد موضوع ساده ای هم صحبت می کنید اگر بصورت کلی و ناروشن در مورد آن گفتگو کنید، آنگاه بنظر می رسد که سخن قصار گفته اید. افراد قدرتمند با کم گوئی دیگران را تحت تأثیر قرار می دهند. هر چه بیشتر بگوئید احتمال اشتباه و … بیشتر خواهد بود.


قانون پنجم : خیلی چیزها به حیثیت و شهرت بستگی دارد لذا از آن حفاظت کنید


حیثیت و شهرت، فونداسیون و سنگ بنای قدرت است. با شهرت تنها ، می توان بر دیگران تأثیر گذارد و با اینحال اگر از این جایگاه سقوط کردید، آنگاه صدمه پذیر خواهید شد و از هر طرف مورد هجوم قرار خواهید گرفت. حیثیت و شهرت خود را غیر قابل خدشه کنید. همیشه مواظب حملات بالقوه باشید و آنها را در نطفه خفه کنید. در همین حال یاد بگیرید که دشمنان تان را با تهاجم به شهرت شان نابود کنید. آنگاه کنار بکشید و بگذارید تا افکار عمومی آنها را حلق آویز کنند.


قانون ششم: به هر قیمتی شده خود را مرکز توجه دیگران کنید


همه چیز با ظاهر و نمادی که دارد مورد قضاوت قرار می گیرد. چیزی که فاقد نماد است و به نحوی دیده نمی شود، به حساب نمی آید. هیچگاه اجازه ندهید در بین جمعیت گم شده، و در بی خبری دیگران مدفون شوید. همیشه متمایز باشید تا دیده شوید. به هر قیمتی که شده توجهات را به خود جلب کنید. خود را به آهنربائی از توجهات تبدیل کنید تا بزرگتر، جذاب تر، و مرموزتر از جماعت و مردم عادی بنظر برسید.


قانون هفتم: بگذارید دیگران مقاصد شما را به اجراء در آورند اما همیشه اعتبار خود را حفظ کنید.


از خرد، دانش، و تلاش دیگران برای پیشبرد مقاصد خود بهره بگیرید. این شیوه نه تنها زمان و انرژی ارزشمندی را در اختیار شما قرار می دهد بلکه کارآئی و سرعت تان را بطرز غیر قابل باوری افزایش می دهد. در پایان کمک کنندگان به شما فراموش، اما شما در یادها باقی خواهید ماند. هیچگاه آنچه که دیگران می توانند برایتان انجام دهند را خودتان انجام ندهید.


قانون هشتم: کاری کنید که دیگران نزد شما بیایند – در صورت لزوم از عوامل جذب کننده استفاده کنید


وقتی شخص دیگری را مجبور به اقدام می کنید، کنترل اوضاع را در دست دارید. همیشه بهتر است کاری کنید تا مخالفان تان بسوی شما بیایند و طرحهای خود را کنار بگذارند. آنها را با دستاوردهای جالب جذب کنید – آنگاه حمله را آغاز نمائید زیرا آس برنده در دست شماست.


قانون نهم: با عمل تان حرف تان را ثابت کنید نه با بحث و مجادله


هر گونه توفیقی که فکر کنید از مجادله و بحث بدست می آید، تنها یک پیروزی پرهزینه خواهد بود : پی آمدهای هیجانی حاصل از چنین مجادلاتی بسیار ماندگارتر از هر تغییر لحظه ای آراء و عقاید خواهد بود. هم رأی کردن دیگران با خود از طریق اعمال مان (بدون اینکه حتی کلمه ای بگوئیم) بسیار بسیار قدرتمندتر و اثرگذارتر است. عمل کنید، حرف نزنید.


قانون دهم: از آلودگی ها برحذر باشید: از ناراحتی و عدم موفقیبت اجتناب کنید


باور کنید که از تأثیر ناراحتی دیگران ممکن است نابود شوید- حالات و روحیات مانند ویتامین ها و یا میکروب ها عمل می کنند. شاید فکر کنید که در حال کمک کردن به فردی هستید که در حال غرق شدن است اما شما تنها خودتان را به درسر انداخته اید. ناراحتی گاهی به بدبختی می انجامد. با افراد شاد و خوشبخت معاشرت کنید و از افراد ناراحت و بدبخت بپرهیزید.

 دلم می‌خواست یک نفر آرام و شمرده توی گوشم زمزمه می کرد: "دنیا بی ارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب می‌بینی..."

من خواستم و او گفت. او گفت: "دنیا بی ارزش نیست. سخت نیست، پوچ هم نیست. داری خواب می بینی..." من باورم شد. باورم شد که دارم خواب می بینم. این چشم های خیس را. این شب سرد و اندوهناک را... همه اش یک کابوس ست...بیدار می شوی و یادت می رود که تنهایی چقدر سخت بود. دروغ چقدر درد داشت. یادت می‌رود که حرف‌ها فقط حرف هستند و نباید باورشان کرد. یادت می‌رود که هیچ چیز ارزش ندارد. همه اینها یادت می‌رود. داری خواب می‌بینی.

 


 دسته دلقک‌ها

نویسنده : لویی فردینان سلین

سخت می گیری. دنیا را سخت می گیری. آسان تر با آن تا کن تا مهربان تر شود. این همه مانع را خودت از اقصی نقاط دنیا جمع می کنی، می چینی سر راهت تا خیالت راحت باشد که هفت خوان رستم را عبور کرده ای و زندگی آسانی نداشته ای. همه مان یاد گرفته ایم که تبهکار و بدذاتیم. این چیز دیگری است از نوع خاص ترش که کلهء تو را پر کرده از ابداع روش هایی برای تنبیه خودت.


کتاب :پری فراموشی
نویسنده:فرشته احمدی

به‌ندرت به جای زخم‌ها فکر می‌کنی، اما هر وقت به یادشان می‌افتی، می‌دانی که علامت‌های زندگی‌اند، نامه‌هایی از الفبایی نهان‌اند که داستان هویتت را باز می‌گویند، زیرا هر جای زخم یادبود زخمی‌ست که التیام یافته و هر زخم بر اثر برخوردی نامنتظر با جهان ایجاد شده، یعنی یک تصادف یا چیزی که لازم نبوده اتفاق بیفتد. امروز صبح که به آینه نگاه می‌کنی پی می‌بری سراسر زندگی چیزی به‌جز تصادف نیست و تنها یک واقعیت محرز است، این‌که دیر یا زود به پایان خواهد رسید.

کتاب : خاطرات زمستان
نویسنده : پل استر