تمرین

The World Needs more Posetive People

تمرین

The World Needs more Posetive People

زندگی فرصتی محدود برای رسیدن به آرزوهایمان را پیش رو می گذارد.
تنها راه رسیدن به آنچه میخواهیم و خواستارش هستیم تمرین مهارت هایی است که ما را هر روز ، ثانیه به ثانیه به آنچه میخواهیم باشیم نزدیک تر می کند.

۳۳ مطلب با موضوع «خودشناسی» ثبت شده است

🔴من  براى خودم بدبختى مى نویسم !...


🌿دنیا نقشى رو براى ما مى نویسه که خودمون باور داریم ، باید توى اون نقش بازى کنیم !

⚫️اگه زندگى رو طورى ببینیم که ما همیشه قربانى ِخودخواهى و ظلم دیگران هستیم ، در این صورت همه چیز براى ما به شکل یک ظالم که قصد آزردن ما رو داره در مى آید !

⚫️اگه جهان رو جورى ببینیم که فرآیند زندگى خیلى سخت و طاقت فرساست ، هر چیزى براى ما به مشکل و مسئله تبدیل میشه !


⚫️اگه زندگى رو طورى نگاه کنیم که هر روز براى اذیت کردن ما نقشه ى جدیدى داره ، از زمین و آسمون براى ما گرفتارى مى باره !


🌿ولى اگه زندگى رو دوست داشته باشیم و خوبى و سختیش رو با متانت و آرامش بپذیریم ، کم کم جریان زندگى هم با ما همراه تر میشه

🌿اگه هر روز صبح که بیدار میشیم ، دنیا رو جاى امن و زیبایى ببینیم که زندگى در اون به ما هدیه داده شده ، زندگى هم هدایاى خودش رو پیشکش ما مى کنه 😊

🌿زندگى به ما خیانت نمیکنه ، بلکه هر جور در موردش فکر کنیم 
دقیقا همون کار رو برامون انجام میده !

⚫️اگه فکر کنیم زندگى دشمن ماست و ما از پَسِ زندگى کردن بر نمیایم ، کاملا درست فکر کردیم !!!

🌿و اگه فکر کنیم ، دنیا محل شکوفایى و رشد و پیشرفت ماست و به ما کمک میکنه تا بزرگ و بزرگتر بشیم ، دقیقا درست فکر کردیم !

🌹🌿با نوشدن اندیشه هاى ما ،
دنیاى ما هم ، نو خواهد شد ...



برای نو شدن میتونی از اینجا شروع کنی 
اگر میخوای 1400 رو برنامه ریزی شده و هدفمند زندگی کنند از اینجا شروع کن 
اگر میخوای موانع ذهنی که باعث عدم موفقیتت در زندگی شده رو شناسایی کنی از اینجا شروع کن .

برای عبور از بحران ها و دردمندی ها ، تنها کاری که لازم است بقا در پذیرش است ، 

بسان ابرها 

هستی خودش عبور خواهد کرد، شما بایستید !

کوروش سلیمی

مطالب مرتبط :
هیچ مشکلی راه حل ندارد ( کورش سلیمی بخش اول )
مشکل چیست ؟ ( کورش سلیمی بخش دوم )

شناخت درست مشکل 


اولین قدم در حل هر مشکلى شناخت دقیق مسئله هاى نهفته در آن است، جستجوی بهترین راه حل هاى ممکن الته گام بعدى است.


کلید طلایى کشف مسئله هاى پنهان این است که بدانیم و بپذیرم برخلاف آنچه که بنظر مى رسد نمى دانیم با چه چیزى مواجه هستیم!

یعنی بافت مسئله هاى ایجاد کننده ى مشکل را نمى شناسیم. چرا که اگر اینگونه نبود با این مشکل مواجه نمی شدیم.


 هرگاه با آشفتگى و دشوارى مواجه شدیم شجاعانه اعتراف کنیم که نمی دانیم ماهیت مشکل چیست و باید قبل از کشف راه حل،  ساختار مشکل را کشف کنیم.


آنچه که می تواند برای این مهم به ما کمک کند، عدم اسم گذارى روى مشکل است. 

هیچگاه به دنبال کشف چیزی نخواهیم گشت که فکر می کنیم می دانیم چیست و چیزی که اسم دارد حتما می دانیم چیست!


در داستان مداد سیاه، آنچه که بزرگترها با آن مواجه بودند، مشکل نقاشی های بدون رنگ بود نه افسردگی کودک. وقتی به روی این مشکل اسم می گذاریم یعنی آن را شناخته ایم و از آن پس همه ی تلاش ها برای حل افسردگی کودک است نه رنگ نقاشی. بی رنگ بودن نقاشی کودک می تواند علتی ساده تر از افسردگی یا سخت تر از آن داشته باشد. مهم این است که بدانیم از همان اول نمی دانیم ماهیت سختی ما چیست. در اولین سطح برخورد آنچه که دیده می شود فقط خود مشکل است، نه بافت مسئله ی آن.


برای مثال وقتی می گویید: کودک ناسازگاری دارم یعنی به بافت مسئله ی مشکل خود پی برده اید و آنچه که نیاز دارید تنها راه حل مناسب است  تا مشکلتان را با فرزند خویش حل کنید، نه کسی یا چیزی  که به شما کمک کند مشکلتان را با فرزند خویش کشف کنید. در حالی که آنچه که شما می دانید این است که در رابطه با فرزند خود دچار سختی هستید. نیازی نیست روى این مشکل اسمی بگذارید این کار حوزه ى جستجو براى کشف مشکل را محدود خواهد کرد. شاید بعد از کشف بافت مسئله های پنهان درمشکل بتوان روى آن اسم گذاشت! 

 


 بسیار طبیعى است که راه حلى که مشکل  دوستم با فرزندش را بر طرف کرد نه تنها کمکی به حل همین مشکل در مورد من نکند که اوضاع را برای کودک من بدتر هم بکند. 

هم شکل بودن دو مشکل به معنى هم بافت بودن مسئله هاى آن دو نیست، آشفتگى هاى هم شکل علت مشابه مى توانند نداشته باشند.

شاید مسئله ی کودک من شرایط نامساعد محیط او باشد یا انتظارات غیرطبیعی من  یا این منم که ناسازگارم و ..


تقریبا هیچ مسئله ى جدیدی وجود ندارد، برای بسیارى از آنها چندین راه حل شناخته شده علمی یا تجربى وجود دارد برای برخی ها هم هنوز راه حلی وجود ندارد و باید با آنها ساخت و برای کشف راه حل به تلاش ادامه داد، اما ممکن است مشکل شما منحصربه فرد باشد چون از ترکیب منحصربفرد چندین مسئله به وجود آمده است. دانش مکتوب بشری شامل راه حل برای مسئله است نه مشکل. توان حل مشکل به چیزی بیش از دانش نیاز دارد که به آن مهارت حل مشکل گفته مى شود.

 

مرحله ی تشخیص ماهیت مشکل همواره یک کشف است. این مهارت را بیاموزیم و از کمک کسانی که مهارت بیشتری از ما دارند بهره ببریم، این مرحله از طریق جستجو در اینترنت و مراجعه به کتاب بدست نمى آید. البته بعد از شناسایی دقیق مسئله های نهفته در هر مشکل، دانش مکتوب بشری بیشترین کاربرد را برای پیدا کردن راه حل ها دارد، مرحله ی بعدی انتخاب مناسب ترین راه حل است.


 توجه داشته باشید که چیزی به اسم بهترین راه حل براى همه وجود ندارد. در این مرحله تجربه بیشترین ارزش را دارد. در نهایت مرحله ى نهایی اجراى درست راه حل است که تجربه و مهارت بیشترین نقش را در آن دارند.


کورش سلیمى


مطالب مرتبط : هیچ مشکلی راه حل ندارد! ( کوروش سلیمی بخش اول)

1. یک ماموریت شخصی داشته باشید :

شما باید در زندگیتان یک ماموریت داشته باشید, یک پس زمینه برای تمام افکارتان, ماموریت من این است : هر لحظه ات را طوری سپری کن که 10 سال بعد به خودت افتخار کنی. شما هم باید ماموریتی برای خود داشته باشید, چه چیزی از خودتان میخواهید؟ چه چیزی برای شما ارزش است؟ آنرا با خط درشت بنویسید و بر روی میز کارتان بچسبانید تا هر وقت خواستید کاری انجام دهید آنرا در پس زمینه ذهنتان داشته باشید.

 

 

2. طمع زمان داشته باشید:

زمان ما محدود است, ما فقط 86400 ثانیه در روز داریم که میتوانیم استفاده کنیم. مردم عادی که در طبقه متوسط به پایین جامعه زندگی میکنند بیشتر وقتشان را صرف کارهای ناموثر و یا بدون بازده میکنند. افراد موفق وقت شان را به شدت حرفه ای مدیریت میکنند. آنها آگاهانه از زمانشان استفاده میکنند و توازن را بین کار و زندگی عادی رعایت میکنند.

شما هر لحظه ای که میخواهید پشت سر بگذارید میتوانید آنرا به یک لحظه تاثیر گذار بر زندگیتان یا یک لحظه ی بی اثر بر روی موفقیت تان تبدیل کنید, شما تنها و فقط این 2 انتخاب را میتوانید داشته باشید.

 

زمانى که که با مشکلی مواجه می شویم به دنبال راه حل آن می گردیم، اما شانس موفقیت زیاد نیست، 

چون هیچ مشکلى راه حل ندارد!


راه حل تنها برای مسئله وجود دارد نه مشکل و مشکل همان مسئله نیست. 

مشکل بهم ریختگى و آشفتگى اى است که مشاهده مى شود و کار و زندگى را دشوار کرده است، اما مسئله، روش هاى اشتباه ى است که به بروز آشفتگى منجر شده است.

معمولا ترکیبی از چند مسئله دلیل بروز یک مشکل هستند.

آنچه ما بلافاصله شناسایی می کنیم مشکلی است که با آن مواجه هستیم نه مسایلی که علت بروز مشکل هستند. مشکلات حل نمی شوند برطرف می شوند و تنها زمانی بر طرف خواهند شد که مسائل نهفته در آنها حل شوند.


شناسایی مشکل بسیار آسان است،  چون مشکل یعنی سختی در زندگی و کار. هرکسی می تواند وجود سختی را حس کند اما اگر در اولین قدم بخواهیم که مشکل پیش آمده را حل کنیم و به دنبال راه حل آن بگردیم به احتمال زیاد اوضاع را پیچیده تر خواهیم کرد چون راه حل بی مورد یعنی دردسر اضافه. 


داستان: 

معلم دبستان متوجه شد که دانش آموزی همه ی نقاشی های خودش را به رنگ سیاه و سفید می کشد و از هیچ رنگ شادی استفاده نمی کند. او با خود اندیشید که آیا چیزی در مدرسه علت افسردگی کودک شده؟ به یاد آورد که مدتی است او مورد تشویق قرار نگرفته است. پس  بیشتر به او توجه کرد و بارها به بهانه های مختلف او را در جمع مورد تشویق قرار داد اما مشکل برطرف نشد و کودک همچنان نقاشی سیاه می کشید. معلم فکر کرد که جای کودک می تواند علت ناراحتی او باشد پس محل نشستن او را با صندلی کنار پنجره عوض کرد تا کودک بتواند در هنگام کلاس از نور و منظره ی بیشتری بهره ببرد. اما در کمال نا امیدی هیچ پیشرفتی در نقاشی ها ندید. او با مشاور مدرسه موضوع را مطرح کرد و در نهایت به این نتیجه رسید که مشکل باید در خانه کودک باشد.  پدر و مادر کودک را به مدرسه دعوت کرد و مسئله را با آنها درمیان گذاشت. آنها هم پذیرفتند که شرایط کودک در خانه را عوض کنند.

آنها ابتدا تغیراتی را در اتاق کودک ایجاد کردند، سپس فیلم و کارتون ها را تغییر دادند و به کودکشان اجازی بیشتری برای بیرون رفتن و بازی کردن دادند، حتا رفتار خودشان را بایکدیگر درخانه و نوع موسیقی که گوش می دادند را تغییر دادند. مجموعه ی این راه حل ها باعث شد که کودک نقاشی های بیشتری بکشد البته سیاه و سفید !!!


معلم، مشاور و پدر و مادر دیگر راه حلی به ذهنشان نمی رسید بنابراین از خیلی با احتیاط از خود کودک پرسیدند:

عزیزم فکر می کنی می دونی چرا مثل دوستانت از رنگ های متنوع برای نقاشی استفاده نمی کنی و همه چیز را سیاه می کشی؟


کودک خیلی معصومانه و راحت پاسخ داد:

چون تنها مدادی که در جعبه ى مداد هایم دارم مداد سیاه است!



کورش سلیمى

آدم ها ذاتا موفق شدن را دوست دارند، آنها تلاش می کنند هر روز راه های رسیدن به موفقیت را بیازمایند و قله های پیروزی را فتح کنند.

اگر دوست دارید بدانید استراتژی افراد موفق چیست با خواندنی ها همراه شوید تا 10 استراتژی افراد موفق را با شما در میان بگذاریم:

 

۱ – بهانه نیاورده اند

همه ما دو صدا داریم. یک صدایی که به شما می گوید سخت تلاش کنیم، روی کار کنونی مان تمرکز کنیم و قبل از اینکه به سراغ کار بعدی برویم اول این را تمام کنیم. یک صدای دیگر هم داریم که به ما می گوید دست کشیده، استراحت کنیم، تلویزیون نگاه کنیم یا در اینترنت بچرخیم. ما در زندگی قربانی ناعدالتی هستیم، ممکن است ترفیعی باشد که شایسته آن هستیم ولی به ما نمی دهند. هر چه و در هر موقعیتی هم که باشیم زمان هایی هم اتفاق می افتد که با ما با بی عدالتی رفتار می شود. ممکن است برای خودمان دلسوزی کنیم و یا همه اینها را فراموش کرده، به جلو برویم و از آن فقط بعنوان یک محرک یا انگیزه دهنده استفاده کنیم. نلسون ماندلا می توانست به زندان افتادن خود را بهانه ای کند برای مغلوب شدن دربرابر عصبانیت خود. اما درعوض از آن به عنوان فرصتی برای مطالعه، رشد، یادگیری و در انتها آزادی همه استفاده کرد. به بهانه هایتان گوش دهید. درک کنید که چرا این بهانه ها را دارید و بعد فکر کنید که چطور می توانید از آنها در جهت خوب استفاده کنید.

فیل از شیر پرسید چرا همیشه غرش میکنی؟

شیر:باید همه بدانند من سلطانم.

خرگوش این مکالمه راشنید.پس روزی بالای تپه رفت وخواست غرش کند.اما صدای نازکی مثل جیک جیک جوجه از حنجره اش بیرون آمد.روباه صدایش راشنید اورا پیدا کرد وخورد.

نکته:در بازار اگر چیزی برای عرضه ندارید بهتر است خاموش باشید.

جک ولش مدیر عامل جنرال الکتریک به گفتن این جمله شهرت داشت:"اگر موقعیت رقابتی ندارید رقابت نکنید.

فلسفه او این نبود که جنرال الکتریک در هربازاری فعالیت کند باید شماره یک یا دو باشد،در غیر این صورت بازار را ترک کند.

آیا در بازار خود شماره یک یا دو هستید؟

 آیا می توانید باشید؟

برنامه اتان برای رسیدن به موقعیت دربازار چیست؟

کدام بخش از کارتان ویژه و بهتر از دیگران است؟

از کتاب عامل تغییر باش نه معلول تقدیر


از یه جایی، یه جوری باید شروع کرد


پس چقدر خوبه اون یه جا 

همین امروز باشه 

و اون یه جورم با انرژی من و شما باشه

هر چقدر بشینیم و منتظر یه روز خوب باشیم ، نمیاد که نمیاد

فقط هر روز من و شما فرسوده تر می شیم 

و خسته تر

ولی همین امروز 

واسه تغییر یک عمر کافیه، 

کار های زیادی می تونی 

برای تغییر امروز و یک عمر آتی انجام بدی

امروز 

بیشتر بخند

با خودت مهربون باش

نعمت های خدا رو بیشتر ببین

به زمین و زمان عشق بده

با همه مهربون تر باش

سختی ها رو هم نعمت خدا ببین

نفس های عمیق بکش 

و بگو می خوام عالی باشم

می خوام در برابر مسائل 

و سختی ها قد خم نکنم

می خوام فرمانروای زندگیم باشم


به تک تک تون قول می دم که 

بعد از چند وقت می فهمید 

که چقدر داشتید کم از زندگی لذت می بردید


زندگی جدیدتون رو بهتون تبریک می گم

شما بی نظیرید، 

شما پر انرژی و قدرتمند هستید


شما با تغییر افکارتون 

می تونید لحظات زیبایی رو پدید بیارید 

و این گونه 

زندگی شیرین می شود.


نمی‌توانی همه چیز را کنترل کنی. گاهی فقط باید آرام باشی و ایمان داشته باشی که همه چیز درست خواهد شد. آرام بگیر ، و بگذار زندگی، خودش اتفاق بیفتد.

Telegram.me/tamrinn

https://telegram.me/tamrinn

زغال های خاموش را

کنار زغال های روشن میگذارند

تا روشن شود

چون همنشینی اثر دارد


ما هم مثل همان زغال های خاموشیم

اگر کنار افرادی بنشینیم

که روشنند

که گرما و حرارتی دارند... ما هم به طبع آن ها

نور و حرارت و گرما پیدا میکنیم.


پس آدمی انتخاب کنید

که بشما انرژی ببخشد!

شکسپیر میگوید :

وقتی میتوانستم صحبت کنم ، گفتند: گوش کن...

وقتی میتوانستم بازی کنم ، مرا کار کردن آموختند ...

وقتی کاری پیدا کردم ، ازدواج کردم …

وقتی ازدواج کردم ، بچه ها آمدند …

وقتی آنها را درک کردم ، مرا ترک کردند.!!

وقتی یاد گرفتم چگونه زندگی کنم ، زندگی تمام شد...

                                                            زیبا زندگی کنید